از دقايق با من سخن مگو که بي تو چه سخت گذرند
ديگر تيک تيک ساعت کنج اتاق برايم يکنواخت شده
کي مي آيي؟.
تا کي بايد منتظرت باشم؟؟.
انتظار.مثل آواي غمناک ني درويشي در گوشم نجوا ميکند.
ياد روزهاي سبز بخير
صداي خش خش برگهاي پاييزي، زير پايمان ،صفايي داشت!!
وچه زيبا بود لحظه اي که لذت رقص برگ هاي زرين را با هم قسمت ميکرديم.
نميدانم لحظه هاي بي تو بودن خوب است يا نه.اما ميدانم که سخت استمي دانم و مي مانم.
فاصله ها بين من و تو چه نا چيز و بي اهميتند، وقتي که خاطر ه ي خنده هايت قلب مرا به بازي ميگيرد.
لبخند من وتو چه زيباست ،چه شيرين و زندگي ساز!
پس هر کجا که هستي سعي کن همواره از شکاف ديوار کلبه ي دشواري هايت زيبايي و تجلي منظره ي بيرون را حس کني نه خفقان تنگي شکاف را!
آزاده باش.چون پرنده!
با شاپرک دوست شوشايد او هم حرف هايي براي گفتن داشته باشد!
دوست داشتن را دوست بدار.و همواره به ياد بهترين دوستت باش!
همواره بيادت هستم بيادم باش

دوست ,همواره منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اینجا همه چی هست فروش زغال فسفرپلیت گیگ فایل خرید اینترنتی غذای خشک گربه و سگ گل یاس